در این یادداشت خلاصهای از مقاله «تلهی شخصی سازی کردن، سرمایه داری خیرخواهانه»[1] نوشته مصطفی احمدزاده در سال 1403 میپردازیم که به بررسی مدل کسب و کارهای دیجیتال در ارائه خدمات سفارشی سازی شده و شخصی سازی شده میپردازد، و سپس درمورد پیامدهای این الگوواره و همچنین پوشش خیرخواهانه سرمایه داری در این الگو برای مثبت انگاری از خویش بحث میکند.
برای عمیق شدن در مسیر مقاله، ابتدا باید به تاریخ مصرف رجوعی داشت. پیش از صنعتی شدن، شخصی سازی بودن کالا در صنعت و مصرف اینگونه کالاها اهمیت و رواج بالایی داشت. به دلیل وجود صنعتهای کوچک، کالاها کاملا مطابق میل و سلیقه مشتری و نیازهای فردی او تولید میشد که کاملا شخصی سازی شده و منحصربفرد او بود و این مدل از مصرف نشانهای از تجمل بود که عموما از سمت افراد مرفه پیش گرفته میشد. اما در انقلاب صنعتی، تکنیکهای تولید انبوه(من جمله مدل فوردیسم) رواج یافتند که باعث تغییرات اساسی در نحوه تولیدات محصولات شد. اگر پیشتر از این تولیدات شخصی سازی شده بودند، در این دوران شاهد حضور «تولیدات استاندارد» هستیم که طبق منطق بازار، یعنی تولید بیشتر و سود بیشتر پیش میرود. این منطق تولید، به دنبال تولید انبوه است و به تبع آن، به دنبال خلق مصرف کنندهای است که حق انتخابش بر اساس همان تولید استانداردشده است؛ در اینجا مصرف کنندهی تودهای شکل میگیرد که مصرف استانداردشدهای دارد. اما در قرن 21 و در دوران پس از جنگ جهانی دوم، تقاضا برای محصولات شخصی سازی شده، بالاتر رفت. علت اصلی متزلزل شدن ثبات اقتصادی به دلیل وخامت شرایط پس از جنگ بود. در آن زمان رکود تورمی در کشورهای صنعتی پدیدار شد که به کاهش سرمایه گذاری های سنگین در توسعه و تولید منجر شد، بنابراین شرکتها تلاش کردند طی تغییراتی اساسی و در مراحل اولیه، استراتژی سفارشی سازی انبوه را جایگزین استاندارسازی تولیدات انبوه کنند. فرهنگ مصرف کننده رونق گرفت و تاکیدات در این برهه زمانی به جای تولید و تولید کننده، بر مصرف و مصرف کننده بوده است. اقتضای آن زمانه ایجاب میکرد که گزینههای مختلفی از محصولات ارائه شود و به تبع آن قدرت انتخابهای بیشتری به مصرف کننده داده شود. مراحل ثانویه از مصرف شخصی سازی شده، در دنیای رسانهها و فضای دیجیتال و تجارت الکترونیک نمایان شده است. رسانهها و تولیدات رسانهای در قرن 20، زمانی که تولیدات استاندارد و انبوه بر اساس سیستم فوردی وجود داشت، نیز بر اساس همان سیستم استانداردسازی شده و متناسب با مخاطب انبوه و تودهای بوده است؛ «تلویزیون و رادیو» دو رسانه جریان اصلی منطبق بر این بازه زمانه است و بعد از زمان مدنظر، شاهد حضور تولیدات رسانهای بیشتر شخصی سازی شده هستیم که در این مورد میتوان به مجلات با مخاطبهای خاص اشاره داشت که منطیق بر جمعیت خاص یا ناحیه جغرافیایی خاصی تولید میشدند. کسب و کارهای جدید و حتی غولهای فناوری دادههای کلان را در سطوح وسیعی جمع آوری میکنند و پس از تجزیه و تحلیل آنها، تجربهای شخصی سازی شده برای هر مصرف کننده یا کاربر در آن فضاها خلق میکنند.
این مقاله در ادامه به بررسی پیامدهای روند شخصی سازی شدن در مراحل مصرف سرمایه دارانه میپردازد. نگرانی عمده درمورد روند شخصی سازی شدن درخصوص حفظ حریم خصوصی کاربران- مصرف کنندگان، امنیت دادهها و همچنین بحثهای اخلاقی مربوط به آن است. در دنیای فعلی اینترنت تقریبا تمامی ابعاد زندگیهایمان را تغییر داده است. کسب و کارهای اینترنتی یا غولهای فناوری به دنبال رشد خودشان و به دست آوردن سودهای بزرگتر و بیشتری هستند و بنابراین در رقابتی شدید با یکدیگر به دنبال به دست آوردن منابع و منافع بیشتری هستند، به همین دلیل به دنبال پیشبرد هرچه قویتر فرایندهای شخصیسازی تجربه کاربران و فردی کردن تجربههای آنان هستند. آنچه امروز در اتمسفر سرمایهداری با آن مواجه هستیم، سرمایه داری نظارتی است و به معنای نظارت بر شهروندان دنیای دیجیتال از طریق زیست روزمره آنان در این فضاست. در حقیقت کاربران دنیای دیجیتال به کارگران استثمارشدهی بیمزدی تبدیل میشوند که دادههای فعالیتهایشان با توجیه ارائه خدمات بهتر و کاراتر، استفاده میشود. مفهوم «شخصی سازی کردن» از ملزومات جدید قرن 21 از منظر شرکتهای بزرگ فناوری است. در این مقاله بیشتر بر روی گجتهایی مانند دستیارهای دیجیتال و روند استخراج دادهها از سمت این گجتها تمرکز شده است. نویسنده به این موضوع اشاره دارد که در سیستم سرمایه داری نظارتی و نمود آن در ابزارها و تولیدات شرکتهای بزرگ فناوری، نظارت مستمر بر زندگی روزمره مردم و ردیابی دادههای کاربران، امری عادی میشود. دستیارهای دیجیتال مانند google now و یا Alexa اطلاعات کاربران را در شرایط و موقعیتهای گوناگون دریافت میکنند و با مدل سازی و الگوریتم بخشی به دادهها، در کنار شخصی سازی تجربه کاربران برای فروش بیشتر تبلیغاتی و ارائه اطلاعات مختص به هر شخص، درنهایت نیاز کاربران را در زمان واقعی پیش بینی میکنند. نویسنده معتقد است دریافت اطلاعات کابران بدون اجازه و اطلاع آنان است. حضور دستیارهای دیجیتال در زندگی انسانها از نیاز ذاتی ما به داشتن ارتباطات نشات میگیرد و پذیرش حضور این گجتها در زندگی ما به معنای پذیرش نظارت دائمی است.
نویسنده در ادامه مقاله به یکی از گجتهای مطرح به نام عروسک سخنگوی کایلا اشاره میکند که مثالی واضح از نقض حریم خصوصی کودکان بوده است. این عروسک به اینترنت متصل میشود و تمامی مکالمات کودکان در فضاهای مختلف را دریابی میکند و انتقال میدهد. این عروسک نمادی از عدم وجود فاصله بین کودک و بازار است. جمع اوری دادهها بدون رضایت شخصی کودک و سرپرست نقض جدی حریم خصوصی آنان است که فرهنگ نظارت را تقویت میکند.
برای شرکتهای بزرگ فناوری، دادهها و اطلاعات ارزشمند است. استفاده روزمره ما از سایتهایی مثل گوگل یا آمازون، دیتای پیشبرد کسب و کار آنان را تهیه میکند. آنها بوسیله این دیتا، راهکارهای تبلیغاتی موثر و هدفمند خلق میکنند و تجربه خرید را شخصی سازی میکنند. هدف تکنولوژیهای فناورانه ساده سازی زندگی انسانهاست اما همچنین روشی برای کنترل و کالایی کردن رفتار انسان با تبدیل زندگی او به منبع دادههای رفتاری است. الگوهای رفتاری کاربران تبدیل به دادههای شرکتها به جهت بهینه سازی تجربه کاربران و تبلیغات هدفمند میشوند. به زعم نویسنده نظارت صورت گرفته، غیرمجاز است و کالایی شدن اطلاعات خصوصی کابران بدون رضایت و توجیه شخصی آنان رخ میدهد، همین موضوع باعث تجاری سازی زندگی روزمره مردم میشود. فرصتهای زندگی روزمره کاربران، فرصتی برای کسب درآمد در پوششی از سازگاری با ترجیحات شخصی را به دنبال میآورد. درواقع «شخصی سازی کردن» در تلاش است تا خود را تحت عنوان «بهبود تجربه کاربران و سازگاری با تجربیات فردی» تبلیغ میکند ولی در حقیقت این گزاره پوششی است برای شکل تهاجمی جمعآوری اطلاعات کاربران.
معضل اخلاقی مهم سرمایهداری نظارتی، به زعم نویسنده، سوءاستفاده از اعتماد کاربران به فضاهای دیجیتالی و اینترنتی است. به تبع این موضوع، حریم خصوصی نیز به راحتی نقض میشود و اطلاعات کالایی سازی شده برای مقاصد گوناگون سیاسی و تجاری استفاده میشود. مخدوش شدن حق استقلال رای و انتخاب شخصی افراد که سرمایه داری لیبرال و نئولیبرال ضامن احقاق آن است نیز از پیامدهای سرمایه داری نظارتی است. درواقع سوال و چالش اساسی این است که سرمایه داری نظارتی تا چه حد میتواند به دموکراسی و آزادی حق تصمیم گیری انسانها آسیب وارد نماید؟ بنظر نویسنده مقاله، آسیب وارد شده به بدنه و پیکره دموکراسی در شرایط فعلی فضای دیجیتال غیرقابل انکار است. (Ahmadzade, 2024)
References
Ahmadzade, M. (2024). The Trap of Customization: Capitalism Goes Benevolent. Journal of Cyberspace Studies.
[1] The Trap of Customization: Capitalism Goes Benevolent
My brother suggested I might like this website He was totally right This post actually made my day You cannt imagine just how much time I had spent for this information Thanks
Simply desire to say your article is as surprising The clearness in your post is simply excellent and i could assume you are an expert on this subject Fine with your permission let me to grab your feed to keep up to date with forthcoming post Thanks a million and please carry on the gratifying work