خلاصه نتیجه بررسی
طبق اسناد، گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس و مقالات معتبر:
۱- حقآبه ایران در زمان پهلوی اول ۵۰ درصد بوده است.
۲- در قرارداد ۱۳۵۱ هیرمند (پهلوی دوم)، حقآبه ایران حدود ۸۲۰ میلیون مترمکعب در سال تعیین شدهاست (۲۲مترمکعب در ثانیه بهاضافه ۴ م.م.ث به عنوان حسن نیت).
۳- شرط تعلق حقآبه ایران این بوده که بارش در حد نرمال یا بیشتر باشد.
۴- صفحه اول، انتهای ستون دوم متن اصلی قرارداد، سال آبی نرمال معادل ۵.۶۶ میلیارد متر مکعب تعریف شده است.
۵- بنابراین در زمان پهلوی دوم حقآبه ایران از ۵۰ درصد به ۵/۱۴ درصد کاهش پیدا کرده است.
شرح ادعا
کاربری اخیراَ در توییتر مدعی شده است که عامل مشکلات حقآبه رود هیرمند قرارداد محمدرضا پهلوی است و او باعث کاهش شدید سهم ایران از آب هیرمند شده است.
نتیجه بررسی
رخدادهای حقآبه رودخانه هیرمند
۱۲۵۰ ه.ش: به موجب قرارداد گلداسمیت سهم ایران و افغانستان مساوی اعلام شد.
۱۲۸۲ ه.ش: با حکمیت مکهامون، سهم آب ایران به یک سوم از کل آبی که به بند کمالخان میرسید کاهش یافت.
۱۳۱۰ ه. ش: طبق عهدنامه این سال، دو طرف پیشنهاد تنصیف آب را پذیرفتند اما در مورد مکان تقسیم آب به توافق نرسیدند.
۱۳۱۵ ه.ش: با عقد قراردادی موقت آب هیرمند از بند کمالخان تا بند لخشک به طور مساوی به مدت یکسال تقسیم شد.
۱۳۱۶ ه.ش: به دنبال امضای پیمان سعد آباد قرارداد موقت هیرمند تمدید شد.
۱۳۱۸ ه.ش: قراردادی در ۱۶ ماده امضا و آب بند کمالخان به طور مساوی تقسیم شد.
۱۳۲۹ ه.ش: با وساطت آمریکا سهم آب لازم برای سیستان ۲۲ متر مکعب در ثانیه تعیین گردید.
۱۳۵۱ ه.ش: حقآبه ایران از رود هیرمند ۲۶ متر مکعب در ثانیه (۸۲۰ میلیون متر مکعب در سال) در نظر گرفته شد.
توضیح پهلوی به علم درباره قرارداد هیرمند
یادداشتهای عَلَم، ۳شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۶:
بلافاصله قرارداد هیرمند و کار سیستان را عرض کردم. فرمودند: «آخر اگر ما به افغانها سختگیری بکنیم در دامن روسها میافتند.» عرض کردم: «این یک مسئله جداگانه است و اینها به هر حال در دامن روسها افتادهاند، زیرا عمر داوود آفتاب لب بام است. پس چرا ما سند را مبادله کنیم و یک سند محکمی به دست دولت کمونیست بعدی افغان بدهیم؟ بهتر است قرارداد مبادله نشود.» فرمودند: «به هر حال ما باید از همین آبی که داریم استفاده خوب بکنیم.» عرض کردم: «خشکی [دریاچه]هامون یک بدبختی بزرگ منطقه است، زیرا گاوداری سیستان از بین میرود.» معلوم میشود استدلالات غلط دولت را قبول فرمودهاند. من ناچار خودم را به این راه زدم که «اعلیحضرت که میفرمودید اگر قرارداد نفت که در دوره پدرم مدت آن شصت ساله شد، اصلاح نمیشد و ما این فتوحات را نمیکردیم، و اگر مسئله شط العرب اصلاح نمیشد و ما حرفمان را به کرسی نمینشاندیم، من هرگز راضی نمیمردم. این هم چنین مسئله ایست. از لحاظ اقتصادی مهم نیست، ولی از لحاظ مملکت مهم است.» خیلی خیلی تامل فرمودند: و دیگر چیزی نگفتند. من هم دیگر اصراری نکردم و بقیه مطلب را به بعد گذاشتم.