بلوسکای (BlueSky) یک شبکه اجتماعی نیمهمتمرکز است که برای جایگزینی توییتر طراحی شده است. آیا درصورت گسترش یافتن، جذابیت خود را حفظ خواهد کرد؟
۱- بلوسکای همین الان فرصتی برای پایین کشیدن توییتر از تاج و تخت دارد، اما این گذرگاه بسیار باریک است.
۲- دسترسی انحصاری به این شبکه که تنها از طریق دعوتنامه امکانپذیر است سبب شده که جامعه کاربری این شبکه در حال حاضر کوچک، انتخابی و همگن با تعداد کمی کاربر نامطلوب باشد. تقریباً همه آن را پسندیدهاند. اما آزمون واقعی هنگامی خواهد بود که به روی عموم باز شود.
۳- این شبکه بهگونهای طراحی شده است که قابلیت انتقال کاربری بین پلتفرمی را دارا باشد و همچنین از اینکه یک شرکت بزرگ به تنهایی بتواند کنترل آن را به دست گیرد جلوگیری کند.
۴- با این حال، مشخص نیست که آیا یک اکوسیستم از شرکتهای کوچک در حوزه مدیریت محتوا میتوانند به همان شیوه شبکههای اجتماعی متمرکز عمل کنند یا خیر.همین موضوع در مورد اجرای سیستمهای رتبهبندی مدرن و سیستمهای پیشنهاد فالو نیز صدق میکند.
۵- با گسترش شبکه، فشار برای کسب درآمد از تبلیغات به منظور پوشش هزینهها افزایش خواهد یافت، که این امر محرکی برای تمرکز بخشیدن به دادهها و منابع کلیدی است و مدل اولیه را به خطر خواهد انداخت.
۶- احتمالات آینده شامل موارد زیر میشود:
– بلوسکای “در وضعیت بتا” تا زمانی که بتواند کنترل و بازبینی محتوا را به درستی انجام دهد عملا متمرکز باقی بماند. چیزی که به نظر میرسد در آینده نزدیک اتفاق بیفتد.
– بازیگران بزرگ (گوگل، فیسبوک) وارد بازی شده و بر سیستم حکمفرمایی کنند.
– اپهای کوچک، اصلاحنشده و بدون تبلیغات تکثیر شوند و شبکه از اسپمها، محتوای نامناسب، نفرتپراکنی، کلاهبرداری و دیگر عواقب عدم بازبینی و کنترل محتوا انباشه شود.
تقریبا همه در توییتر- بهخصوص جک دورسی- از مدتها پیش میدانستند که بلوسکای میتواند جای توییتر را بگیرد. جک دورسی علاقه شدیدی به تمرکززدایی داشت و به نظر قانع شده بود که سازدماندهی توییتر بهصورت یک شرکت، تصمیمی اشتباه بود.
بلوسکای قرار بود که از توییتر تمرکززدایی کند. جک این طرح را در سال ۲۰۱۹ راهاندازی کرد و برنامهاش این بود که توییتر به این پروتکل جدید مهاجرت کند. این پروتکل اطلاعات کاربر از جمله پستها و لیست افرادی که دنبال میکند روی سرورهای دادهی قابل حمل، عمومی و باز قرار میدهد که به معنای واقعی، قابلیت انتقال حساب را داراست. هر شرکت یا سازمانی میتواند این سرورها را ایندکس کند، پستها را رتبهبندی کند و رابط کاربری و فرانت اِند بسازد.
اما صبر کنید، آیا به یاد میآورید که هنگامیکه ایلان ماسک در حال تصاحب توییتر بود، همه میگفتند که ارزش توییتر به تکنولوژیاش نیست، بلکه به شبکهای از خالقان محتوا و کامیونیتیهاییست که در آنجا تشکیل شدهاست. اگر شما این شبکه را از پلتفرماش جدا کنید اصلیترین دارایی خود را از دست خواهید داد. گوگل، متا و دیگران میتوانند شبکه را ایندکس کنند، رابط کاربری خود را توسعه دهند، الگوریتمهای خود را بسازند، در آن تبلیغات نشان دهند و سهم اقتصادی شما را تصاحب کنند.
با اینحال جک دورسی در تصمیم خود در تبدیل کردن ارزشمندترین دارایی خود به یک پروتکل قاطع بود. البته این موضوع به مزاق کارمندان، که به طور مستقل ثروتمند نبودند، و اعضای هیات مدیره خوش نیامد و درنهایت او را به سمت درب خروج راهنمایی کردند.
بلوسکای به خوبی ذاتِ مدیریت جک دورسی در توییتر را به تصویر میکشد: اینکه چقدر به توییتر بهعنوان یک کسبوکار بیعلاقه بود وچقدر به توییتر به عنوان یک اکوسیستم عشق میورزید.
اما برگردیم به سوالی که احتمالا ذهن شما را مشغول کرده باشد: آیا این سیستم جدید به یک شبکه یا مجموعهای از شبکههای بهتر منجر خواهد شد؟ آیا این درنهایت جاگزین توییتری است که به دنبالش میگردیم؟
بلوسکای توسط توییتر طراحی شد تا جای توییتر را بگیرد پس با یک رسانه اجتماعی یا اپلیکیشنِ معمولیِ جدید متفاوت است. همانطور که جان گروبر گفته، «اگر از توییتر نفرت داشتید، مستودون (Mastodon) را دوست خواهید داشت. و اگر از توییتر خوشتان میآمد، عاشق بلوسکای خواهید شد.»
اما برگردیم به سوالی که همه اکنون به آن علاقه دارند: آیا این سیستم جدید منجر به یک شبکه اجتماعیِ بهتر خواهد شد؟ آیا بلوسکای در نهایت آن نسخه از توییتراست که به دنبالش میگردیم؟
علیرغم سختیهای شروع یک شبکه اجتماعی جدید، بلوسکای یک رقیب جدی برای توییتر است. با این حال، باید به یاد داشت که برای ایجاد یک شبکه اجتماعیِ موفق، باید با چالشهایی مانند نظارت بر محتوا، قابل کشف بودن و سودآوری دستوپنجه نرم کرد. این چالشها نیازمند سرمایهگذاریهای فنی و زیرساختی بزرگ هستند و ممکن است تنها برای شرکتهایی با سودآوریهای کلان قابل اجرا باشند. گرچه با توجه به اینکه بلوسکای توسط تیم توییتر طراحی شده است، احتمال خوبی وجود دارد که این سیستم جایگزین موفقیتآمیزی برای توییتر باشد.
همین الان فرصت برای رقیب توییتر مهیاست. مدیرعامل توییتر، ایلان ماسک، معمولاً اظهارات عجیب و غریبی میکند. بیش از ۸۰ درصد کارمندان را تعدیل کرده و بودجه زیرساختهای مورد نیاز برای مدیریت خودکار محتوا را نیز کاهش داده است. بهطور مثال پس از حادثه کشتار آلن، انبوهی از ویدئو و اطلاعات نادرست در سراسر بستر توییتر منتشر شدند. تبلیغکنندگان نمیخواهند برندهایشان در کنار این نوع محتوا قرار گیرد و بسیاری از آنها تبلیغات خود را در بستر توییتر متوقف کردهاند.
بسیاری از کاربران بتا میگویند که بلوسکای مانند یک هوای تازه است و آنها را به یاد اوایل توییتر میاندازد. در حال حاضر، بلوسکای تنها با دعوت قابل دسترس است و به همین دلیل، فعلا خبری از کلاهبرداران و دیگر انواع مجرمان اینترنتی نیست. با این حال، مشخص نیست که این وضعیت تا چه مدت ادامه خواهد داشت.